دختر ۱۱ سالهای که همه را مبهوت کرد...!!
در ستاد نماز گفتیم، آقازادهها، دخترخانمها، شیرینترین نمازی که خواندید، برای ما بنویسید. یک دختر یازده ساله یک نامه نوشت، همه ما بُهتمان زد، دختر یازده ساله، ما ریشسفیدها را به تواضع و کرنش واداشت.
نوشت که ستاد اقامه نماز! شیرینترین نمازی که خواندم این است که: در اتوبوس داشتم میرفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب میکند. یادم آمد نماز نخواندم، به بابایم گفتم: نماز نخواندم، گفت: خوب باید بخوانی، اما حالا که اینجا توی جاده است و بیابان، گفت: برویم به راننده بگوییم نگهدار. پدر گفت: راننده که بخاطر یک دختر بچه نگه نمیدارد، گفتم: التماسش میکنیم. گفت: نگه نمیدارد. گفتم: تو به او بگو. گفت: گفتم که نگه نمیدارد، بنشین. حالا بعداً قضا میکنی. دختر دید خورشید غروب نکرده است و گفت بابا خواهش میکنم، پدر عصبانی شد، اما دختر گفت: پدر، امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم. میگفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد. زیرِ صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون. دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو. شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت.
قرآن یک آیه دارد میگوید: کسانی که برای خدا حرکت کنند مهرش را در دلها میگذاریم به شرطی که اخلاص داشته باشد، نخواسته باشد خودنمایی کند، شیرینکاری کند، واقعا دلش برای نماز بسوزد، پُز نمیخواهد بدهد. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» مریم/۹۶ یعنی کسی که ایمان دارد، «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» کارهایش هم صالح است، کسی که ایمان دارد، کارش هم شایسته است، «سَیَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا»، «وُدّ» یعنی مودت، مودتش را در دلها میگذاریم. لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم میتوانم در فضای خودم امام باشم.
شاگرد شوفر نگاه کرد و دید که دختربچه وسط اتوبوس نشسته و دارد وضو میگیرد، پرسید: دختر چه میکنی؟ گفت: آقا من وضو میگیرم، ولی سعی میکنم آب به کف اتوبوس نچکد. بعدش هم میخواهم روی صندلی، نشسته نماز بخوانم. شاگرد شوفر یک کمی نگاهش کرد و چیزی به او نگفت. به راننده گفت: عباس آقا، ببین این دختر بچه دارد وضو میگیرد.
راننده هم همینطور که جاده را میدید، در آینه هم دختر را میدید. مدام جاده را میدید، آینه را میدید، جاده را میدید، آینه را میدید. مهر دختر در دل راننده هم نشست. راننده گفت: دختر عزیزم، میخواهی نماز بخوانی؟ صبر کن، من میایستم. ماشین را کشید کنار جاده و گفت: نمازت را بخوان دخترم، آفرین.
چه شوفرهای خوبی داریم، البته شوفر بد هم داریم که هرچه میگویی: وایسا، گوش نمی دهد. او برای یک سیخ کباب میایستد، اما برای نماز جامعه نمیایستد. در هر قشری همه رقم آدمی هست.
دختر میگفت: وقتی اتوبوس ایستاد، من پیاده شدم و شروع کردم به نماز خواندن. یک مرتبه اتوبوسیها نگاهش کردند. یکی گفت: من هم نخواندم، دیگری گفت: من هم نخواندم. شخص دیگری هم گفت: ببینید چه دختر باهمتی است، چه غیرتی، چه همتی، چه ارادهای، چه صلابتی، آفرین، همین دختر روز قیامت، حجت است. خواهند گفت: این دختر اراده کرد، ماشین ایستاد. یکی یکی آنهایی هم که نماز نخوانده بودند، ایستادند به نماز. دختر می گفت: یک مرتبه دیدم پشت سرم یک عده دارند نماز میخوانند. می گفت: شیرینترین نماز من این بود که دیدم، لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم میتوانم در فضای خودم امام باشم. |
من توی یک خانواده مذهبی بزرگ شدم و تک دختر هستم. برای چادری شدنم، هیچ اجباری نداشتم. اولین چادرم رو توی سوم راهنمایی، وقتی که میخواستم برم مشهد، برای رفتن به داخل حرم دوختم. بعد اون هم دیگه چادر سر نمیکردم. مانتویی بودم، اما حجابم متعادل بود.
به همین منوال تا دوم دبیرستان مانتویی بودم تا اینکه یک روز عصر که از مدرسه تعطیل شدیم، دیدم روی دیوار روبهرویی مدرسه ما، یک جمله تازه نوشتند. رنگها هنوز خشک نشده بود. وقتی اون جمله رو خوندم، یک حالی شدم. شب توی خونه، خیلی بهش فکر کردم. فردا که اومدم مدرسه، با دوستام راجع بهش حرف زدیم. ما یک گروه 6 نفری بودیم که تصمیم گرفتیم چادری بشیم، برای همیشه. از اون روز تا حالا من چادریام...
و اما اون جمله چی بود؟
(هر کس زیبایی اندیشه پیدا کند، زیبایی تن به کس نشان نمیدهد )
از اون ماجرا 13 سال می گذره و من هر روز، بیشتر به چادرم افتخار میکنم.
باشگاه خبرنگاران
در
آخرین لحظات، وقتی آن حضرت صدای گریه بلند دخترانش را شنید برادرش عباس و پسرش علی
اکبر را فرستاد که آنان را به صبوری و مراعات آرامش دعوت کنند.
رفتار توام با عفاف و رعایت حجاب همسران و دختران شهدای کربلا و حضرت زینب، نمونه
عملی متانت بانوی اسلام بود. امام سجاد علیهالسلام نیز تا میتوانست، مراقب حفظ
شوون آن بانوان بود. در کوفه به ابن زیاد گفت: مرد مسلمان و پاکدامنی را همراه این
زنان بفرست، اگر اهل تقوایی!
هدف از نقل این نمونهها نشان دادن این نکته است که هم خاندان امام حسین علیهالسلام،
نسبت به حجاب و عفاف خویش مواظبت داشتند، و هم از رفتار دشمن در این که حریم حرمت
عترت پیامبر را نگاه داشته و آنان را در معرض تماشای مردم قرار داده بودند، به شدت
انتقاد میکردند.
با آن که زیردست دشمن بودند و داغدار و مصیبتزده از منزلی به منزلی و از شهری به
شهری و از درباری به درباری آنان را میبردند، با نهایت دقت، نسبت به حفظ شان و
مرتبه یک زن پاکدامن و متعهد مراقبت داشتند و در همان حال نیز سخنرانیهای
افشارگرانه و انجام رسالت و تبیین و دفاع از اهداف شهدا باز نمیماندند. حرکت
اجتماعی سیاسی، در عین مراعات حجاب و عفاف. و این درسی برای بانوان در همه دورانها
و همه شرایط است.
بی غیرتی مردان
از علل اصلی بدحجابی در جامعه بی غیرتی مردان در جامعه است بی غیرتی عبارت است کوتاهی در محافظت ازدین وعرض وناموس که یکی از صفات خبیثه انسان است وبه گونه ای است که انسان اگر غیرت نداشته باشد دین نداردومرد باید به مهم اهتمام شدید ورزد واز مسائلی که امنیت خانواده را مخدوش می سازد دور نگه دارد مرد در خانه به عنوان ستون وقوام خانواده می باشدیکی از مهمترین وظایف مرد در حیطه قوّامیت، حفظ امنیت اخلاقی خانواده است. همسر و فرزندی که نتواند در هجمه نگاههای تند و اغراض شوم دیگران به شوهر و یا پدرش پناه ببرد جداره مصونیتش نازک و شکننده خواهد شد. جداره ای که حفظ پوشش و رفتار مناسب از یکسو و محفوظ داشته شدن از اغراض شوم از سویی دیگر، ان را مستحکمتر میسازد
موسیقی
و لهو و لعب نیز از عوامل مهم بی غیرتی است به گونه ای که در خانه ای که موسیقی
نواخته یا شنیده شود غیرت از آنجا رخت برمیبندد.
امام صادق علیه السلام
فرمودند: هنگامی که چهل روز در خانه ای موسیقی نواخته یا شنیده شود
شیطانی که قفندر نام دارد اعضایش را به اعضای صاحب خانه میمالد و در آن می دمد تا
او را بی غیرت میکند تا آنجا که حتی اگر به زن و فرزندش تجاوز و یا نیت سوئی صورت
گیرد از خود غیرتی عیان نخواهد ساخت (وسائل
الشیعه (دوره 30 جلدی)، ج 17، ص 313)
انسان این حالت را دارد که هر چه بیشتر در گرداب شهوات شخصی فرو رود و عفاف و تقوا و اراده اخلاقی را از کف بدهد، احساس غیرت در وجودش ناتوان می گردد. شهوت پرستان از اینکه همسران آنها مورد استفاده های دیگران قرار بگیرند رنج نمی برند و احیاناً لذت می برند و از چنین کارهایی دفاع می کنند.
برعکس، افرادی که با خودخواهی ها و شهوات نفسانی مبارزه می کنند و ریشه های حرص و آز و طمع و ماده پرستی را در وجود خود نابود می کنند و به تمام معنی انسان و انساندوست می گردند و خود را وقف خدمت به خلق می کنند و حس خدمت به نوع در آنان بیدار می شود، چنین اشخاصی غیورتر و نسبت به همسران خود حساستر می گردند. اینگونه افراد حتی نسبت به ناموس دیگران نیز حساس می گردند. یعنی وجدانشان اجازه نمی دهد که ناموس اجتماع مورد تجاوز قرار گیرد(شهید مطهری برگرفته از کتاب حجاب)
حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به مردم عراق فرمود:"شنیدهام که زنان شما در راهها و بازارها با مردان نامحرم به گفتگو میپردازند و شانه به شانه یکدیگر راه میروند!آیا حیا نمیکنید!".(ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص 163 )
(منبع: تبیان)
روسریام را برنمیدارم
یک روز جلوی در موسسه اسلامی نیویورک، دختر خانم جوانی جلوی من را گرفت و اظهار داشت: میخواهد مسلمان شود...
سوال کردم چه اطلاعاتی پیرامون اسلام دارید؟ گفت: «به نتیجه رسیدهام که مسلمان شوم.» بنده هم پیشنهاد مطالعه چند کتاب را دادم. کتابها در اختیارش گذاشته شد؛ بعد از مدتی با اشتیاق به نزدم آمد و گفت: «کتابها را خوانده و میخواهم مسلمان شوم.»
باز چند کتاب دیگر هم به او دادم و گفتم: اینها را هم مطالعه کنید. این کار، چند بار همین طور ادامه پیدا کرد. مطمئن بودم جامعیتی از اسلام و مکتب تشیع از مطالعه این کتابها برایش حاصل شده است. یک روز همین دختر با عصبانیت وارد موسسه شد و گفت: «اگر همین الان شهادتین را برایم نخوانید، داخل شهر میروم، داد میزنم و اعلام میکنم، من مسلمان هستم تا همه متوجه بشوند و به این طریق اسلام میآورم.» شور و اشتیاق این دختر، موجب این شد تا به او قول دهم ایشان در مراسم جشن بزرگ میلاد امام حسین (علیهالسلام) در موسسه بیایند و مراسم تشرف به اسلام را برگزار کنیم
روز میلاد امام حسین (علیهالسلام) مراسم جشن برپا شد و شیعیان زیادی هم در جلسه، شرکت کردند. به عنوان یک میانبرنامه اعلام کردیم که یک دختر فرانسوی مقیم نیویورک، با اطلاع و آگاهی، دین اسلام و مکتب تشیع را برگزیده و مراسم تشیع، الان برگزار میگردد.
در این میان، شخصی از داخل جمعیت بلند شد و گفت: «اصلاً این دختر از اسلام چه میفهمد که میخواهد مشرف بشود؟ بنده نیز سوالی را مطرح کردم و گفتم هر کس جواب را میداند، پیرامون آن توضیح دهد. سوال درباره مسئله "بداء" بود که از اعتقادات مسلّم ما شیعیان است. هیچکس جوابی نداد! سوال را از این دختر پرسیدم. او توضیحاتی پیرامون آن به جمعیت ارائه داد. سپس در جلوی جایگاه قرار گرفت؛ پس از اقرار به شهادتین و ارائه عقاید به او، اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ او خوانده شد. رسماً به اسلام و مکتب تشیع گروید و نام او را "رقیه" نهادیم.
چند روزی از این قضیه گذشت تا اینکه همین دختر را با حجاب کامل اسلامی، همراه با مرد و زنی دیدم. به نظر میآمد پدر و مادرش باشند. در خیابان جلوی مدرسه با ما برخورد نمودند. آن مرد و زن (پدر و مادرش)، با زبان فرانسوی شروع به سر و صدا کردند؛ چرا دختر ما را مسلمان کردهاید؟ به او بگویید حجابش را بردارد…
سر و صدا باعث شد که عدهای دور ما جمع شوند. در همان حال، احساس کردم این دختر تازهمسلمان، الان در شرایط سختی است و خیال کردم دارد خجالت میکشد. به موسسه رفتم و زنگ زدم ایران به دفتر آیتالله مظاهری و پرسیدم: «آیا در چنین شرایطی، اگر اصل دین شخص در خطر باشد، به نظر شما اجازه میدهید روسری را بردارد؟» در این مورد خاص، ایشان فرمودند: «اشکال ندارد.»
به سرعت برگشتم و به این دختر گفتم: «با یکی از مراجع تقلید صحبت کردم و در مورد شما فرمودند، اگر دین شما در معرض خطر است اشکال ندارد و شما میتوانید روسری را بردارید.» آن چه در جواب شنیدم این بود: «این حکم از احکام ثابت و اولیه است یا از احکام ثانویه و بنا بر ضرورت است؟» گفتم: «از احکام ثانویه است.»
تا این را شنید، گفت: «اگر روسری خود را برندارم و به خاطر حفظ حجابم کشته شوم، آیا من شهید محسوب میشوم؟» گفتم: «بله!» گفت: «و الله روسری خود را برنمیدارم، هرچند در راه حفظ حجابم، جانم را از دست بدهم.» البته بعد از این ماجرا، خانواده او نیز با مشاهده رفتار بسیار مۆدبانه دخترشان، از این خواسته، صرف نظر کردند.
آنها عازم فرانسه بودند و با همان حال به طرف فرانسه روانه شدند. آدرس یک مرکز دینی که دوستان ما در آنجا بودند به او دادم و بعداً هم متوجه شدم که الحمدالله با یک جوان مسلمان فرانسوی ازدواج کرده است.
خاطرهای از حجتالاسلام آقاطهرانی
منبع: تعامل
ببینیم عقل چی میگه... موافقید ؟
آقا اصلا دینو میذاریم کنار.. بیا اصلا این قرآنو میذاریم کنار..
حجاب یه مساله عقلیه... یعنی هر عقل سالمی میتونه قبول کنه.
به یه خانم بگو : حاضری شوهرت 99% عشقش مال تو باشه 1% واسه یه زن دیگه !؟
کسی هست بگه من حاضرم !؟ یقین دارم که بعیده, خصوصیات و احساسات زن اینو نمیپذیره.
حالا : پس همون طور که دوست داری شوهرت همه ی عشقش مال تو باشه جوری از خونه بیرون نروکه عشق شوهر مردم را بدزدی... یه جور لباس نپوش آرایش نکن که 1% عشق یه مرد را مال خودت کنی...
باشه ؟؟؟ قبوله ؟؟؟ از همین الان شروع کن , بگو بسم الله.....
چرا اینجوری میاین بیرون ؟
میگه:خب تو نگاه نکن،تو چشماتو درویش کن و....
من یه سوال از تمام کسانی که این اعتقاد رو دارن دارم
شما آقای عزیز،اگر یه مرد با لباس ناجور، مثلا یه شلوار خیلی تنگ که برجستگی هارو نمیپوشونه(دیگه بسته توضیح دادیم) بیاد جلوی ناموس شما (همسر،خواهر،دختر،مادر و...) شما خیلی شیک و با کلاس بر میگردید به اون آقا میخندین و رو به ناموستون میکنید و میگین: تو نگاه نکن ؟؟؟
یا خانم محترم،یه خانم دیگه با لباسای ناجور بیاد جلوی مَحارمتون(شوهر،برادر و....) خیلی عادی با اون خانم برخورد میکنید و به مَحرمتون میگین: تو نگاه نکن ؟؟؟
سخن آخر یک بسیجی شهید:
آنها چفیه داشتند…… من چادر دارم
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند…
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم…
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود…
من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…
آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند…
من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…
آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند …
من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم…
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند …
من وقتی چادری می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند…
من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم…
از دختر جوان و چادری پرسیدند :
از چه نوع آرایشی استفاده می کنی ؟ گفت : اینها رو به کار می برم :
.
ﺑرای لبانم ........... رﺍﺳﺘگویی
برای صدایم ........... ذکر الله
برای چشمانم .......... ﭼشم پوشی از حرامات
ﺑرای ﺩﺳﺘانم ........ کمک و یاری به مستمندان
برای پاهایم ......... ایستادن برای نماز
برای قامتم ........... سجده بردن برای الله
برای قلبم............حب الله
ﺑرای عقلم ......... ﺩﺍﻧﺎﯾﯽ
برای خودمم .......... ایمان به وجود الله
اگر خدای ناکرده یک وقت هایی می شود که خودت را تنها چادری کل خیابان می بینی
لبخند بزن، رو به آسمان کن و بگو:
خــــدایــــا!!
ممنونم که بهم اجازه دادی بین همه ی این آدمای رنگ وارنگ یه دونه باشم.
شک نداشته باش که این یک فرصتِ ویژه است تا برایِ او (خدا) هم یکی یک دانه باشی...
منبع : حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان
از هم گسستن نظام خانواده در کشورهای غربی
اینها هیچکدام قال الصادق(علیه السلام) نیست اصلاً دین هم نداشته باشیم این چیزها هست در یکی از کشورهای اروپایی بودم همه پرسی کرده بودند که مشکل شما چیست؟ خوب مشکل کشور ما همان پنج تا الف است آنها گفتند آقا مشکل ما امنیت خانواده است یعنی نمیدانم شوهرم من را میخواهد یا نمیخواهد با کسی دیگر رابطه دارد یا ندارد او میگفت نمیدانم زنم با کسی رابطه دارد یا ندارد به هم ریخته است نظام خانواده پاره شده است. هشتاد و پنج درصد یکی از کشورهای اروپایی مشکلشان این است که نظام خانواده از هم گسسته شده است پاره شده است. فرض کنید که دین نداریم اگر ما همه بی دین هم باشیم وقتی نگاه کردیم او دوست دارد وقتی دوست دارد بسم الله تحویل بگیر همه اینها بالاخره وقتی این پسر دارد نگاه میکند بغلاش هم یک دختر است که دارد چشم چرانی میکند او به این نگاه میکند این به آن نگاه میکند اینها دیگر تمرکز علمی ندارند تمرکز یک شاخهای است که در همه جا سایه انداخته است و در نماز به ما گفتهاند تمرکز ، حتی حضرت آمد نماز بخواند پرده گل داشت فرمود پرده را بردار گل آن حواس من را پرت میکند به همین دلیل هم من میگویم محرابهایی که توی مساجد میسازند اینها ضد نهج البلاغه است در نهج البلاغه حضرت اجازه نمیدهد که یک گل روی پارچه باشد
برنامه درسهایی از قرآن – آقای قرائتی
حیا در راه رفتن
قرآن میگوید: «تَمْشی عَلَى اسْتِحْیاءٍ» (قصص/25) دختر شعیب با حیا راه میرفت. «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِن» (نور/31) خانمها پایکوبی نکنند.
حیا در نگاه کردن
«یَغُضُّوا» (نور/30)، «یَغْضُضْن» (نور/31) مردها چشمشان را پیش کشند. خانمها چشمشان را پیش بکشند.
حیا در بچههای کوچولو
قرآن یک آیه دارد، میگوید: «وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ» (نور/58) بچههای هفت، هشت ساله هم در اتاق را باز نکنند و داخل بروند. بچهی کوچولو هم باید در خانه یاد بگیرد اگر در اتاق پدر و مادر بیاید، در بزند. متن قرآن است. تنها جایی که خدا به بچه کوچولوها دستور داده، گفته بچه کوچولوها میخواهید در اتاق پدر و مادر بروید، در بزنید. در بزنید، کیه؟ منم! اگر گفت: در را باز کن، در را باز کن. در تمام قرآن و روایات، امری که به بچهها شده این است.
برنامه درسهایی از قرآن – آقای قرائتی
رعایت حیا در نحوهی سخن گفتن
حیا در سخن گفتن؛ قرآن میگوید: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل» (احزاب/32) خضوع نکنید، «فَلا تَخْضَعْنَ» خضوع نکنید یعنی با کرشمه. «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل» حرف که میزنید با کرشمه حرف نزنید. «فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَض» (احزاب/32)، «یَطْمَعَ»، یعنی طمع میکند. «فَیَطْمَعَ» طمع میکند. «الَّذی» کسی که «فی قَلْبِهِ مَرَض» در قلبش مرض است. یعنی آدمهایی که ریگی در کفششان است، وقتی دید با کرشمه حرف میزنی به سراغت میآید.
یک خرده نکتهی طلبگی بگویم. ادبی است. نمیگوید: «فیطمعون» لازم نیست چند نفر باشند، یک نفر هم در جامعه طمع کند شما باید خودت را بپوشانی. حتی یک نفر! نمیگوید: «یطمع الذین»، الذین نمیخواهد، «الذی»! یعنی حتی یک چشم ناپاک باشد که اگر با کرشمه حرف بزنی او هوای شما را میکند، حتی اگر یک نفر هم هست به خاطر آن یک نفر باید، «لا تَخْضَعْنَ» را به چه کسی میگوید؟ به زن پیغمبر! یعنی مردم از زن پیغمبر هم دست برنمیدارند. نه من دخترم نماز شباش هم ترک نمیشود. خوب حالا نماز شبش ترک نمیشود آدم در یک لحظه گول میخورد. ما داشتیم پسرهای نماز شب خوان، دخترهای نماز شب خوان که در یک حادثه همه چیز هوا رفته است.
برنامه درسهایی از قرآن – آقای قرائتی
حیا و عفت، شرط رستگاری
قرآن میفرماید: علامت مؤمن حیا است. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (مؤمنون/1) رستگار هستند کسانی که ایمان دارند. چه کسانی رستگار هستند؟ نمیگوید: «لَعَلَّکُم» در قرآن بسیاری از جاها میگوید: شاید رستگار شوید. سه مورد میگوید: شاید ندارد قطعاً رستگار است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى» (اعلی/14)، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» (شمس/9)، «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» اینجا دیگر «لَعَلَّکُم» نیست، شاید نیست، قطعاً! قطعاً مؤمنین رستگار هستند. آنوقت میگوید: مؤمنین افرادی هستند که حیا دارند. «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» (مؤمنون/5) حالا، بنابراین پسر و دختر، زن و مرد باید حریم نگه دارند.
در خانهای که خواهر بزرگ است، ولو خواهر شماست، خواهر و برادر به هم محرم هستند. اما درست نیست ما یک لباس را به قدری کوتاه کنیم که تا یک وجب بالای زانوی ما، لخت باشد. خوب خواهر میبیند. مهندسی نظام اسلامی باید طوری باشد که هیچ خانهای بر خانهی دیگر اشراف نداشته باشد. من در خانهام نشستم، تمام زندگی دیگران را میبینم. آنها هم تمام زندگی مرا میبینند. این ساختمانها هیچکدام شرعی نیست. جلوی اشراف باید گرفته شود.ساختمان سازی، ساختمانها آدم را بیحیا میکند.
برنامه درسهایی از قرآن – آقای قرائتی
عفت عمومی، فراتر از واجب و حرام است
عفت عمومی مربوط به زنها نیست مربوط به مردها هم هست می گفت من با پیراهن آستین کوتاه بیایم بیرون حرام است گفتم نه شما با یک لنگ هم می توانی بیرون بیایی اما به هم زدن عفت عمومی است.
یک جوانی و یک خانمی خیلی دستشان را گردن هم کرده بودند گفتم آقا چرا این کار را می کنی گفت آقا خانمم است گفتم عفت عمومی به هم می خورد برای شما حلال است ولی عفت عمومی هم حساب دارد. شما توی خانه ات می توانی هر جوری آهنگ را بالا ببری؟ بالاخره همسایه اذیت می شود نباید بگویی ماشین خودم است ماشین مال خودت است ولی خیابان که مال خودت نیست بعضی ها هم ندید بدید آهنگی گرفته اند خیال می کنند کلید فتح هندوستان یک نوار پلاستیکی که اینقدر پز ندارد اینها بندگان خدا. فرد بیرون خانه خودش را آرایش می کند!!! امام کاظم (ع) فرمود هر کس کار غیرمعمولی می کنند این پیداست در درون احساس کمبود می کند جامعه به او محل نمی گذارد حالا که کمال ندارد دست به این کارها می زند.( که مردم به او نگاه می کنند)
برنامه درسهایی از قرآن
حفظ عفت عمومی در روابط اجتماعی
راجع به عفت عمومی آیاتی را می خواندم تا رسیدیم به این آیه «فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» (احزاب/53)چیزی که می خواهید با خانم ها رد و بدل کنید عریان نباشد از پشت پرده باشد قرآن تعریف می کند می گوید دخترهای شعیب چون بابایشان پیر بود نمی توانست چوپانی کند گوسفند و بز را خودشان به صحرا می بردند و چوپانی می کردند چشمه آبی بود گوسفندها را آوردند کنار چشمه آب بدهند دیدند یک مشت مرد لب چشمه هستند کنار ایستادند حضرت موسی هم که تحت تعقیب فرعون وارد مدین شد دید دو تا دختر کنار رودخانه ایستاده اند گفت چرا کنار ایستاده اید گفتند پدرمان پیر است ما خودمان چوپانی می کنیم آمده ایم گوسفندها را آب بدهیم دیدیم مردها کنار چاه هستند صبر کردیم مردها بروند ما گوسفندهایمان را آب بدهیم قرآن این قصه را نقل می کند «لَا نَسْقِی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعَاءُ» (قصص/23)یعنی صبر می کنیم تا مردها بروند کنار یعنی می شود برنامه را جوری کرد که مردها و زنها. . . الآن اتوبوسهای تهران قسمتی مال خواهران است و قسمتی مال برادران هر کسی از راه خودش وارد می شود و خارج می شود این راهی است برای حفظ عفت عمومی مدارس دخترانه و پسرانه می شود درهایش فرق کند می شود مسیرهای آن فرق کند اختلاط عفت را به هم می زند.
برنامه درسهایی از قرآن
امام صادق(علیه السلام) فرمود کسی که غیرت نداشته باشد(إِذَا لَمْ یَغَرِ الرَّجُلُ فَهُوَ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ) الکافی ج 5 ص 536 معلوم میشود که روح او چپه شده است یعنی حالت انسانیت خودش را از دست داده است یعنی مسخ شده است. چطور آدم بی غیرت میشود؟ امام صادق(علیه السلام) میفرماید اگر در یک خانه زدند و رقصیدند و افرادی را هم جمع کردند صاحبخانه دیگر روحیه تعصب و غیرتش را از دست میدهد یعنی نوازندگی و خانه را تبدیل به عیاشی کردن، غیرت را از بین میبرد. عدهای را در جنگ اسیر کردند و نزد پیغمبر آوردند حضرت برای آنها دستورات حادی نوشت غیر از یکی از آنها که فرمود این آزاد بشود گفتند آقا چرا اینرا آزاد میکنی؟ گفت خداوند از طریق وحی به من فرمود که این آدم با غیرتی است و با تعصب است اینرا آزاد کنید این اسیر هم گفت اگر دین شما اینقدر دین ارزشهاست که حتی دشمن با غیرت و با تعصب و با سخاوت را مورد لطف قرار میدهد من این دین را قبول دارم شهادتین را گفت و یکی از یاران خالص پیغمبر شد و در یکی از جبههها هم شهید شد.
بسیاری از دسته گلهایی که آب میدهند این است که میگویند ما خواهر و برادر هستیم اول یک خورده تعصب دارد بعد یک ذره یک ذره قصه شل میشود بعد به عناوین. . . امام علی(علیه السلام) میفرماید: (یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیُونَ) الکافی ج 5 ص 536- شنیدهام توی خیابانها و کوچهها خانم هایتان با مردهایتان قاطی هم راه میروند خجالت نمیکشید؟ ! غیرتتان رفت؟ در حدیث دیگر فرمود: (أَ مَا تَسْتَحْیُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَکُمْ یَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ یُزَاحِمْنَ الْعُلُوجَ) الکافی ج 5 ص 537- خانم هایتان وارد بازار و خیابان میشوند، (علوج) یعنی مرد خوش هیکل، یعنی دخترها مزاحم مردها میشوند بعد فرمود(أَ مَا تَسْتَحْیُونَ) اینقدر بی غیرت شدهاید؟
در حدیث داریم که پیغمبر هفت گروه را لعنت کرد یکی فرمود: (الْمُتَغَافِلُ عَنْ زَوْجَتِهِ وَ هُوَ الدَّیُّوثُ) مستدرکالوسائل ج 14 ص 291 کسی که نسبت به خانمش بی خیال است با کی میاید با کی میرود با کی میخندد، نمیگویم به خانمتان سوء ظن داشته باشید اما اینکه خانمتان سوار هر ماشینی میشود با هر کسی صبحت میکند، بعد فرمود(وَ هُوَ الدَّیُّوثُ) رسول خدا فرمود دیوث کسی است که نسبت به اهل و عیالش غیرت نداشته باشد گاهی هم دستور به بی غیرتی میدهد که الحمدالله در ما نیست اما داریم که به دخترش میگوید بلند شو و پیش اینها فلان حرکت را انجام بده که این خیلی زشت است.
امام صادق(علیه السلام) فرمود سه دسته روز قیامت خیلی گرفتار هستند یکیشان این است کسی است که(یَجْتَمِعُ النَّاسُ فِی بَیْتِهِ عَلَى الْفُجُورِ وَ المَرْأَةُ تُوطِئُ فِرَاشَ زَوْجِهَا) مستدرکالوسائل ج 14 ص 291- مردم را توی خانه جمع میکند تا سکسها و ویدئوها و. . . خانهاش را عیاش خانه کرده است برای دیگران و معرکه گردان است موسس است گاهی آدم خودش گناه بکند آسان است و گاهی هم بانی گناه میشود(قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ نِعْمَتِهِ وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِه) وسائلالشیعة ج 15 ص 251- امام علی(علیه السلام) غیرت مرد به قدر غیرت او است، خداوند افراد غیور را دوست دارد انسان باید بی خیال نباشد بداند که اطرافیان خانمش چه افرادی هستند یکوقت ممکن است آلوده خانهای باشد مرکز فساد باشد و این پول با چه قیمتی تمام میشود مردهایی که خانمشان کارمند هستند محیط سالم باشد حالا بسیاری از جاها زن و مرد هستند اما محیط سالم است خوب الحمدالله.
درسهایی از قرآن
غیرت مردان وحجاب زنان
در سال های اول انقلاب این شعار را روی دیوارهای شهر بسیار میدیدیم که "بیحجابی زن از بیغیرتی مرد است" با این حال حتی اگر بدحجابی زنان از بی عفتی خود آنان باشد، باز هم این نشان از بی غیرتی مرد هم می باشد زیرا زن جزء، شرف مرد به حساب می آید.
غیرت در لغت و اصطلاح اخلاقی عبارت است از حالت دگرگونی نفسانی یک مرد از اینکه ببیند یا متوجه شود که نوامیس خانوادگی او مثل مادر، خواهر، همسر و دختر او یا حتی نوانیس دیگران در معرض بهره وری حرام قرار گیرد.
وقتی از مردی که همسر بد حجاب دارد پرسیده می شود که چرا این نکته را به همسرش تذکر نمی دهد؟ اعلام می کند که این مساله به خود زن بستگی دارد و نمی توان او را مجبور به این کار کرد .در نقطه مقابل وقتی از زنان بد حجاب سئوال می شود که چرا حجابت را رعایت نمی کنی؟ می گویید؛ همسرم راضی به این امر است در صورتی که حجاب جزء واجبات است نه جزء حقوق زن و مرد نسبت به یکدیگر که با رضایت همسر، زن بتواند بد حجاب در محافل عمومی ظاهر شود.
در اسلام غیرت بسیار مورد توجه قرار گرفته است . غیرت مرد هم باید شامل عرض و ناموس باشد و هم مال خود و همچنین موارد دیگر. مسلم است که یکی از مهم ترین موارد اساسی یک مرد، داشتن غیرت نسبت به حفظ حریم خانوادگی و عفت در خانواد ه هاست .
یک مرد باید در مورد رفت و آمدهای نوامیس خود و اهل و عیال خود در جامعه یا استفاده از پوشش نامناسب در جامعه نهایت دقت نظر را به خرج دهد و موارد منافی عفت را از خانواده خود دور کند.
شاید مهمترین مساله ای که امروزه در جامعه ما از بعضی خانواده ها دیده می شود این است که بعضی آقایان با نوامیس شان که ظاهر و پوشش نامناسبی دارند در کوچه و بازار و در مکانهای مختلف از جمله پارکها ، تفریح گاهها و رستورانها و مکانهای متعدد دیگر، آمد و شد دارند ولی نسبت به پوشش و رفتار اهل و عیال و نوامیس خود کاملا بی تفاوت هستند، زیرا نگاههایشان دنبال نوامیس مردم است و نگاه های مردان دیگر هم به دنبال نوامیس آنها. تا به حال یک خانم بد حجاب پیش خودش فکر کرده که چرا همسرش از بد حجابی او راضی است و چرا دلش نمی خواهد که زیبایی همسرش فقط برای خودش باشد و او را برای همه می خواهد؟ طبیعتا انسان همواره چیزهای ارزشمند و قیمتی را برای خودش می خواهد و در مقابل چیزهایی که از نگاه او ارزش ندارند را برای استفاده دیگران به اشتراک می گذارد.
متاسفانه مردان عدم اعتراض نسبت به پوشش وظاهر نوامیس خود، آزادی را توجیه بی غیرتی خود می دانند.
منبع: bibaknews.com
حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند : کسی که پوشش و آرایش خود را شبیه غیر مسلمان کند از ما نیست. (کنز العمال، ج1، ص219)
از حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز روایت شده که : خداوند تقرب زن را از ناحیه حجاب و رعایت حریم محرم و نامحرم قرار داده، زن هرچه بیشتر به مسئله حجاب خود مقید باشد به خداوند نزدیکتر خواهد شد. (وسائل الشیعه ، ج14، ص 123)
چرا حجاب واجب است؟
هرگز نباید تصورمان از حجاب، زندانی شدن زن باشه چرا که خداوند حجاب رو واجب کرده تا زن ها آزادتر باشند وقتی که خانومی حجاب خود رو رعایت نکنه و جلوه گری های خودش رو از نامحرم نپوشانه قطعا محدودتر خواهد شد و نگاه مردان چشم چران و هرزه رو در پی داشته و چنین شخصی از دام افراد هوس ران در امان نیست.
درباره حجاب مثالی که میشه آورد اینه که : صدف از مرواریدی که درون خودش داره محافظت میکنه چرا که مروارید دارای چنان ارزشی است که بدون صدف سالم نمی مانه از این رو نیاز به صدف داره و فلسفه حجاب همینه که مرواریدی چون زن را از انواع و اقسام خطرات حفظ میکنه.
وقتی در جامعه ای بی حجابی جای حجاب رو بگیره باعث تضعیف و پایمال کردن فضائلی چون حیاء، عفت و غیرت میشه. در جامعه بی حجاب شهوت رانی، هوس رانی، هرزه گری، گناه، ارتباطات نامشروع و... جای معنویت، صفا، عشق و محبت رو خواهد گرفت.
وقتی خانومی مجرد یا متاهل با وضع زننده و بدحجاب در جامعه ظاهر بشه درسته یه سری افراد هرزه رو به خودش جلب میکنه ولی هیچ کس حتی همون افراد هرزه برای چنین خانومی ارزش قائل نیستند هنگامی که خانومی محجبه باشه در نزد همگان با شخصیت خواهد بود در نزد جامعه دارای ارزش و آبروست. البته فقط حجاب کافی نبوده و به همراه حجاب عفت و وقار رو نیز باید رعایت کنه.
ما از خودمون چیزی نمیگیم بلکه دستور قرآن است که حجاب رو رعایت کنید
در سوره احزاب- آیه ۵۹ آمده که :
«یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفوار رحیما».
ای پیامبر(ص)، به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: روسریهای بلند( چادر) خود را بر خویش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزاد قرار نگیرند (و خداوند همواره بخشنده و مهربان است.)
منبع: وبلاگ رازحجاب
مادر با او تماس گرفت و از او خواست مقداری میوه را پوست بکند و آنهارا آماده روی میز بگذارد.هیچ وقت دلیل کار های مادرش را نمی فهمید.تاکید مادر برروی پوست کندن میوه ها بیشتر گیجش کرده بود.
به هر ترفندی بود سعی کرد میوه های پوست گرفته را تا رسیدن مادر تازه نگه دارد اما وقتی مادر از راه رسید میوه ها شادابی و طراوتشان را از دست داده بودند.هنوز منتظربود تا دلیل کار مادر را بداند.مادر هدیه کادو پیچ شده ای را به او داد و گفت : دلیل کارم اینجاست، من نمی خواهم تو مثل این میوه ها طراوت و تازگی ات را ازدست بدی عزیزم.
درون بسته هدیه یک چادر مشکی بود.
فلسفه پوشش
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است . بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی دیگر جنبه اجتماعی ، و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او . حجاب در اسلام از یک مسأله کلیتر و اساسیتری ریشه میگیرد و آن اینست که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد . برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم میآمیزد ، اسلام میخواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.
چهار قسمت فوق عبارتند از:
1- آرامش روانی
1- استواری اجتماع
2- استحکام پیوند خانوادگی
3- ارزش و احترام زن
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود: که روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:« چرا از او رو میگیری، او که تو را نمیبیند؟
فاطمه عرض کرد:« او مرا نمیبیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمیبیند ولی بوی مرا که حس میکند.
رسول خدا فرمود: شهادت می دهم که تو پاره تن منی
بحارالانوار ج 43 صفحات 91 و 93 و 54 و 81 و 189
قدر مسلم اینست که قبل از اسلام در میان بعضی ملل حجاب وجود داشته است .تا آنجا که من در کتابهای مربوطه خواندهام در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سختتر بوده است . اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است. ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 تاریخ تمدن ( ترجمه فارسی ) راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد : اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت چنانکه مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت یا با هر سنخی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانهاش تکلم مینمود همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند ، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد
علیهذا حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامی چنانکه بعدا شرح خواهیم داد بسی سختتر و مشکلتر بوده است.
منبع: کتاب حجاب شهید مطهری
حجاب در گفتار
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32)
پس زنها سخن بصورت نازک و نرم با مردان نامحرم نگویید؛
مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب چشم
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30)
ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31)
ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
خواهرم ای دختر ایران زمین
یک نظر عکس شهیدان را ببین
در خیابان چهره آرایش مکن
از جوانان سلب آسایش مکن
خواهر من این لباس تنگ چیست
پوشش چسبان رنگارنگ چیست
پوشش زهرا و زینب بهترین
بر تو ای محبوبه خواهر آفرین
پیش نامحرم تو طنازی مکن
با اصول شرع لجبازی مکن
یادت آید از پیام کربلا
گاه گاهی شرمت آید از خدا
در جوارش خویش را مهمان نما
با خدا باش و بده دل را صفا
یاد کن از آتش روز معاد
طره گیسو را مده بر دست باد
زلف را از روسری بیرون مریز
با حجاب خویش از پستی گریز
در امور خویش سرگردان مشو
نو عروس چشم نا محرم مشو
خواهر من قلب مهدی خسته است
از گناه ماست کو رو بسته است
شاعر:مرحوم آقاسی
کسی که در قفس غرب استحاله شود
به پنجه هوس غربیان مچاله شود
در خیابان چهره آرایش مکن
از جوانان سلب آسایش مکن
زلف خود از روسری بیرون مریز
در مسیر چشمها افسون مریز
یاد کن از آتش روز معاد
طره گیسو مده در دست باد
خواهرم دیگر تو کودک نیستی
فاشترگویم عروسک نیستی
خواهرم ای دختر ایران زمین
یک نظر عکس شهیدان را ببین
خواهر من این لباس تنگ چیست ؟
پوشش چسبان رنگارنگ چیست ؟
پوشش زهرا مگر این گونه بود!
خواهرم این قدر طنازی مکن
با اصول شرع لجبازی مکن
در امور خویش سرگردان نشو
نو عروس چشم نامردان مشو
پدرم گفت پدر جان زن اگر زن باشد
شیر در خانه و در کوچه و برزن باشد
پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم
زلف بر باد نده تا ندهی بر بادم
هدف دشمن سنگ افکن، پیشانی ماست
کسب جمعیتش از زلف پریشانی ماست
پدرم گفت گل از رنگ و لعابش پیداست
زن مؤمنه از طرز حجابش پیداست
مرحوم: آقاسی
یک صفحه سفید گذاشت جلوی دختر و گفت: بنویس!
هر چه می خواهی بنویس!
هی بنویس و پاک کن ... چند دقیقه بعد صفحه سفید کاغذ پراز علامت و حرف بود.
چروک و خط خطی و کثیف. جای پاک کردن ها و نوشتن های مکرر،رویش دیده می شد. کاغذ را گرفت.
یک کاغذ سیاه به او داد و گفت: بنویس. همان هایی که آنجا نوشتی. پاک کن, خط خطی کن …
دختر گفتː نمی شود استاد، روی برگه سیاه چیزی نوشته نمی شود!
استاد چادرش را سرکرد و لبخند ملیحی زد. نگاه دختر به سیاهی چادر خیره ماند
حجاب مصونیت است نه محدودیت!
چادرم سند بندگی و عبودیتم را امضا می کند!
می گویند سیاهی ِ چادرم چشم را میزند!
چشم آدم های حریص و هرزه را
چشم را که هیچ !
خبرندارند تازگی ها دل را هم می زند!
دل آدم های مریض و بیمار دل را!
از شما چه پنهان چادرم دست و پا گیر هم هست!
دست و پای بی بند و باری را می بندد!
چادر برای کسانی است که نمی خواهند عزت ِ آخرتشان را
به بهای نا چیز ِ لبخند های هرزه بفروشند. . .!
آری، چادرم سند بندگی و عبودیتم را امضا می کند. . .
چه لذتى دارد این حجاب!
وقتى سیاهى چادرم، دل مردهایى که چشمشان به دنبال خوش رنگ ترین زنهاست را مىزند.
چه لذتى دارد این حجاب!
وقتى مردهایى که به خیابان مىآیند تا لذت ببرند، ذره اى به تو محل نمىگذارند.
چه لذتى دارد این حجاب!
وقتى در خیابان و دانشگاه و... راه مىروید و صد قافله دل کثیف!! همره شما نیست.
چه لذتى دارد این حجاب!
وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید
چه لذتى دارد این حجاب!
وقتى کرم قلاب ماهىگیرى شیطان براى به دام انداختن مردان شهر نیستید.
چه لذتى دارد این حجاب!
وقتى مىبینى که مىتوانى اطاعت خدایت را بکنى؛ نه هوایت را
چه لذتى دارد این حجاب!
وقتى در خیابان راه مىروید؛ در حالى که یک عروسک متحرک نیستید؛ یک انسان رهگذرید.
خدایا! لذتم مدام باد.
خانم! امام زمان (عج) رو دوست داری؟
بهش گفتم: امام زمان (عج) رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده
و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری
و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره
عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟
بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم
بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟
چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه
دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟
تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟
حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟
معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت…
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه
خانم....شماره بدم !!
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...
دردش گفتنی نبود....!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...
امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد...
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته
منبع: www.askquran.ir
در مورد حجاب خود قرآن دستور اکید به آن داده است، از جمله در سوره احزاب آیه 59 خداوند می فرماید:
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.
ای ساکن دیار حجب و حیا! چه عارفانه به میدان آمده ای! پوشش دینی تو دل پاکان روزگار را به شوق آورده است. چرا که این پوشش از زره جنگاوران میدان رزم بسی والاتر است
که آن زره میدان جهاد اصغر است و حجاب تو زره میدان جهاد اکبر.
دل نوشته ای زیبا در مورد حجاب
سرکلاس بحث این بود که چرا بعضی از پسرهایی که هر روز بایک دختری ارتباط دارند، دنبال دختری که تا به حال با هیچ پسری ارتباط نداشته اند برای ازدواج می گردند! اصلا برایمان قابل هضم نبود که همچین پسرهایی دنبال این طور دخترها برای زندگیشان باشند!
ایشان تعریف میکردند من در فلان دانشگاه، مشاور دانشجوها بودم، روزی دختری که قبلا هم با او کلاس داشتم وارد اتاقم شد، سر و وضع مناسبی از لحاظ حجاب نداشت، سر کلاس هم که بودیم مدام تیکه می انداخت و با پسرا کل کل می کرد و بگو بخند داشت، دختر شوخی بود و در عین حال ظاهر شادی داشت.
سلام کرد گفت حاج آقا من میخواستم در مورد مسئله ایی با شما صحبت کنم، اجازه هست؟ گفتم بفرمایید و شروع کرد به تعریف کردن.
"راستش حاج آقا توی کلاس من خاطر یه پسرَ رو میخوام، ولی اصلا روم نمیشه بهش بگم، میخوام شما واسطه بشید و بهش بگید، آخه اونم مثل خودم من خیلی راحت باهام صحبت میکنه و شوخی میکنه، روحیاتمون باهم می خوره، باهم بگو بخند داره، خیلی راحت تر از دختر های دیگه ای که در دانشکده هستن بامن ارتباط برقرار میکنه و حرف میزنه، از چشم هاش معلومه اونم منو دوست داره، ولی من روم نمیشه این قضیه رو بهش بگم میخواستم شما واسطه بشید و این قضیه رو بهش بگید."
حرفش تمام شد و سریع به بهانه ایی که کلاسش دیر شده از من خداحافظی کرد و رفت.
در را نبسته همان پسری که دختر بخاطر او بامن سر صحبت رو باز کرده بود وارد اتاق شد. به خودم گفتم حتما این هم بخاطر این دخترک آمده، چقدر خوب که خودش آمده و لازم هم نیست من بخواهم نقش واسطه رو بازی کنم!
پسر حرفش رو اینطور شروع کرد که: من در کلاسهایی که می رم، دختری چشم من رو بد جور گرفته، میخوام بهش درخواست ازدواج بدم، ولی اصلا روم نمیشه و نمی دونم چطوری بهش بگم!
چشم هام گرد شد، دختری رو معرفی کرد که در دانشکده به «مریم مقدس» معروف بود!!
گفتم تو که اصلا به این دختر نمی خوری، من باهاش چندتا کلاس داشتم، این دختر خیلی سرسنگین و سر به زیر ِ، بی زبونی و حیائی که اون داره من تا الان توی هیچ کدوم از دخترهای این دانشکده ندیدم، ولی تو ماشاءالله روابط عمومیت بیسته! فکر میکنم خانم فلانی (همون دختری که قبل از این پسر وارد اتاق شد و از من خواست واسطه میان او و این پسر شوم) بیشتر مناسب شما باشه!
"من از دختر هایی که خیلی راحت با نامحرم ارتباط برقرار میکنن بدم میاد، من دوست دارم زن زندگی ام فقط مال خودم باشه، دوست دارم بگو بخند هاشو فقط با مرد زندگیش بکنه، زیبایی هاش فقط مال مرد زندگیش باشه، همه دردو دل هاشو با مرد زندگی ش بکنه، حالا شما به من بگید با دختری که همین الان و قبل از ازدواج هیچی برای مرد آینده اش جا نذاشته من چطوری بتونم باهاش زندگی کنم؟!
من همون دختر سر به زیر سرسنگینی رو میخوام که لبخندشو هیچ مردی ندیده، همون دختری رو میخوام که میره ته کلاس میشینه و حواسش به جای اینکه به این باشه که کدوم پسر حرفی میزنه تا جوابش رو بده چار دنگ به درسش ِ و نمراتش عالی!
همون دختری که حجب و حیاءش باعث شده هیچ مردی به خودش اجازه نده باهاش شوخی کنه، و من هم بخاطر همین مزاحم شما شدم، چون اونقدر باوقاره که اصلا به خودم جرات ندادم مستقیم درخواستم رو بگم."
منبع: وبلاگ الودود
پیامبر صلی الله علیه و آله:
یا مَعشَرَ شَبابِ قُرَیشٍ اِحفَظوا فُروجَـکُم ، اَلا مَن حَفِظَ فَرجَهُ فَلَهُ الجَنَّةُ؛
اى جوانان قریش! پاکدامنى پیشه کنید. بدانید هر کس خود را در برابر شهوت حفظ کند، بهشت از آنِ اوست .
(المعجم الأوسط، ج 7، ص 61)
پیامبر صلی الله علیه و آله:
یا مَعشَرَ شَبابِ قُرَیشٍ اِحفَظوا فُروجَـکُم ، اَلا مَن حَفِظَ فَرجَهُ فَلَهُ الجَنَّةُ؛
اى جوانان قریش! پاکدامنى پیشه کنید. بدانید هر کس خود را در برابر شهوت حفظ کند، بهشت از آنِ اوست .
(المعجم الأوسط، ج 7، ص 61)
قال على علیه السلام :
وَماأعمالُ البِرِّ کُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّهِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطرهاى است در دریاى عمیق.
نهج البلاغه، حکمت 374
راه اندیشه در قرآن
در آیه هشتم سوره مبارکه روم، خداوند راه اندیشه کردن را نیز نشان مىدهد:
«أو لم یتفکروا فى أنفسهم ما خلق اللّه السماوات و الارض و ما بینهما إلا بالحق و أجل مسمى ....».
آیا در خلوت درون خود نیندیشیدهاند که خدا آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، جز به حقّ و راستى و براى مدتى معین نیافریده است؟
از آیاتی مانند- «ما خلقنا السماوات و الارض و ما بینهما لاعبین. ما خلقناهما إلا بالحق و لکن أکثرهم لا یعلمون» می توان دریافت: که خدا تمام آسمانها و زمین و آنچه را که بین آنهاست(که یکى از آنها خود ما هستیم) را باطل و براى سرگرمى نیافریده است.
تمام برنامههاى پروردگار براساس علم و عدل و حکمت و صدق محض است و هیچچیزى جز به حق خلق نشده است: در حقیقت، تمام موجودات عالم جلوهاى از نور و علم و عدالت و رحمت الهىاند و انسان هم یکى از همان موجودات است. این همان بینشى است که قرآن مىخواهد انسان بر اثر تفکر بدان دست یابد.
به طور کلى، هیچ حرکتى بدون فکر ممکن نیست؛ خواه از نوع عمل صالح باشد و خواه از نوع غیر صالح. امیر مومنان در اینباره خطاب به کمیل مىفرماید:
«یا کمیل، ما من حرکة الّا و انت فیها محتاج بالمعرفة».
اى کمیل، هیچ حرکتى نیست مگر آنکه تو در آن نیازمند شناخت و معرفت هستى.
دخترک رو به من کرد و گفت:واقعا آقا؟
گفتم:ببخشید چی واقعا؟
گفت:واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد؟
گفتم:بله
گفت:اگه آره، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد از کنار ما که میگذرند محو ما میشن!!
ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشیدفقط سر پایین میندازید و رد میشید
گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه!
گفت:کمه؟ببخشید متوجه نمیشم؟
گفتم : آره تو راست میگی برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا باید زانو زد... حقا که سر پایین انداختن کمه!
منبع: وبلاگ عفاف حجاب
وقال علیه السلام : لَیْسَتِ الرَّوِیَّةُکَالْـمُعَایَنَةِ مَعَ الاِِْبْصَارِ، فَقَدْ تَکْذِبُ الْعُیُونُ أَهْلَهَا، وَلاَ یَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ.
و حضرت علی (ع)فرمود:تفکر و اندیشه همچون دیدن با چشم نیست،چرا که گاهى چشمبه صاحبش دروغ میگوید ولى عقل سلیم نسبتبه کسى که از او راهنمائى بخواهدغش و خیانت نمىکند.
کلمات قصار281 نهج البلاغه
وقال علیه السلام : الْفِکْرُ مرْآةٌ صَافِیَةٌ، وَالاِْعْتِبَارُمُنْذِرٌنَاصِحٌ، وَکَفى أَدَباً لِنَفْسِکَ تَجَنُّبُکَمَا کَرِهْتَهُ لِغَیْرِکَ
و حضرت علی(ع)فرمود: اندیشه،آئینه شفاف و درخشندهاى است و حوادث عبرت انگیز،بیم دهندهو اندرزگو است و براى تادیب خویشتن همین بس که از آنچه براى دیگراننمىپسندى بپرهیزى.
جایگاه خانواده در اسلام
خانواده در اسلام کانون عبودیت پروردگار است واسلام اساس خانواده را بر مودت ورحمت می داند وبرحفظ وتشکیل آن تأکید زیادی دارد.مثلاً در این آیه 32 سوره مبارکه نور در مورد اهمیت تشکیل خانواده می فرماید«وانکحوا الأیامی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم إن یکونوا فقراءَ یغنهم الله من فضله والله واسع علیم»
در محیط خانواده ؛فرزند نیاز تکوینی ومستقیم خود را به پدر ومادر تأمین می کند وزن وشوهر نیاز جنسی وعاطفی خود را به وسیله یکدیگر برطرف می کنند.
اسلام برای خانواده از ابتدای تشکیل آن برنامه ویژه ای دارد .نحوه معاشرت اعضای خانواده؛روابط والدین وفرزندان هریک دستورات خاصی دارد.
از دید اسلام اساس زندگی خانوادگی برمحبت وعشق بنا شده است.خدواند در قرآن در آیه 21 سوره مبارکه روم می فرماید:
« ومن ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده ورحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون»
واز نشانه هی او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا درکنار انان آرامش یابید؛ومیانتان مودت ورحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.
هدف خداوند از بیان آیه این است که میان دو همسر مودت ومهر ومحبت برقرار باشد ودر کنار هم احساس آرامش کنند .بنابراین اصل در زندگی خانوادگی وجود فضایی آرام ومحبت آمیز است .زن وشوهر باید سعی کنند که در محیط خانواده؛میان اعضاءآرامش به وجود آید وروز به روز ؛عواطف ومحبتشان به هم بیش تر شود.
جایگاه خانواده در قرآن
درباره نظام خانواده و شکل گیرى و اهمیت آن رهنمودهاى فراوانى در متون دینى ما ـ اعم از کتاب و سنت ـ وارد شده است.
خانواده (زن و شوهر) در قرآن کریم آیاتى از از آیات خدا و مایه آرامش روحى شمرده شده است، چنانکه خداوند فرموده است:
(ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودة ورحمة ان فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون) (روم، 30/21)
«و از نشانه هاى او این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد; در این نشانه هایى است براى گروهى که تفکّر مى کنند»
برترین الگوی خانواده دراسلام
اسلام اهل بیت پیامبر اکرم را به عنوان نمونه ی کامل از خانواده برتر معرفی وصلاحیت الگویی آن را بای جهانیان امضاء کرده است.
خداوند سبحان در آیه 33سوره مبارکه احزاب این خانواده را از هرگونه رجس وپلیدی مبرا دانسته است.«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا»
آیه مباهله هم در باره اعضای این خانواده نازل شده وعظمت معنوی وعرفانی آنان را به نمایش گذاشته است.
این خانواده از پیوند ملکوتی حضرت علی(علیه السلام )وفاطمه(سلام علیها)تشکیل شده که آن دو مصداق اتم انسان کامل هستند.طبق گفته پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله)این دو کفو وهمتای همدیگر هستند وپیوند آن دو در آسمانها ونزد عرشیان برقرار شد ودر جمع زمینیان تحقق عینی یافت.پیامبر همچنین این خاندان را اسوه والگوی امت خویش خوانده وفرمود:زندگی علی(علیه السلام) وفاطمه(سلام علیها)سراسر الگوست؛همسر داری علی؛مدیریت اودر خانه وخانواده - شوهر داری فاطمه؛خانه داری وتربیت فرزند او در عالم نظیر ندارد وتا قیامت برای جهانیان نور افشانی می کند.
تعلیم آداب اجتماعی به فرزندان
(سفارش به خوشرفتاری با مردم، نهی از غرور و تکبر و اعتدال در امور)
سوره لقمان 18و19
وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِیر
پسرم! با بى اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (پسرم!) در راه رفتن اعتدال را رعایت کن، از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت ترین صداها صداى خران است
روشن است که منظور لقمان، تنها مسأله روى گرداندن از مردم و یا راه رفتن مغرورانه نیست، بلکه منظور مبارزه با تمام مظاهر تکبر و غرور است، و از آنجا که این گونه صفات - قبل از هر چیز - در حرکات عادى و روزانه نمود پیدا می کند، آنها را ذکر نموده است
تربیت دینی فرزندان
(سفارش به نماز، امر به معروف و نهی از منکر و صبر)
سوره لقمان 17
یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور
پسرم! نماز را بر پا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصائبى که به تو مى رسد با استقامت و شکیبا باش که این از کارهاى مهم و اساسى است
امام على علیه السلام:
اَصلُ المُروءَةِ الحَیاءُ وَ ثَمَرَتُهَا العِفَّةُ؛
ریشه مردانگى حیا و میوه اش پاکدامنى است.
(غررالحکم، ج2، ص418، ح3101)
امام على علیه السلام :
إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهىَ عَنِ المُنکَرِ لا یُقَرِّبانِ مِن أَجَلٍ وَلا یَنقُصانِ مِن رِزقٍ ،
لکِن یُضاعِفانِ الثَّوابَ وَیُعظِمانِ الجرَ وَأفضَلُ مِنهُما کَلِمَـةُ عَدلٍعِندَ إمامٍ جائِرٍ؛
امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک مىکنند و نه از روزى کم مىنمایند، بلکه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مىسازند و برتر از امر به معروف و نهى از منکر سخن عادلانهاى است نزد حاکمى ستمگر.
غررالحکم، ج2، ص611، ح3648
مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری
چادر بهترین نوع حجاب ایرانی و نشانه ملی ماست،
آنها با چادر و حجاب صحیح و متقن شما از همه چیز بیشتر دشمناند